فلسفه ی گوناگون پدیده های هستی
لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

 ◕ جــدا کننــده متـن ◕

نظام هستي و نظام دين، داراي فلسفه و حكمت

تشويق به تفكر و علم‌آموزي و كسب بصيرت و آگاهي، آنگاه معنا مي‌يابد كه موضوع تفكر و پژوهش، از نظامي عالمانه و حكيمانه برخوردار باشد.

به بيان ديگر، اگر اهل بيت عصمت و طهارت پيروان خود را به تعقل و كسب دانش در همه زمينه‌هاي هستي‌شناسي و دين‌شناسي دعوت كرده‌اند و از مؤمنان خواسته‌اند تا مسير دين و زندگي فردي و اجتماعي خود را كوركورانه و جاهلانه نپيمايند، بلكه باور و عمل خود را بر پايه معرفت و يقين و بينش استوار سازند؛ اين دستور زماني سازنده و مفيد است كه موضوع تفكر و عمل انسان مؤمن ـ يعني نظام هستي و احكام و باورهاي ديني ـ داراي دليل، فلسفه، حكمت و مصلحت باشد؛ زيرا اگر پيدايش جهان و مظاهر مختلف آن بيهوده و بي‌اساس و ناهمساز با منطقه عقل و علم باشد و اگر دستورها و رهنمودهاي دين داراي دليل عقلي و علمي نباشد، معنا ندارد كه انسان درباره آنها بينديشد و كسب دانش كند. بدين سان وقتي در مكتب اهل بيت براي عقل و انديشه و علم و بينش ارزش قائل شده‌اند، لازمه آن خواه ناخواه اين است كه ايشان نظام تكوين (مجموعه هستي) و نظام تشريع (برنامه‌هاي دين) را قانونمند، عالمانه و داراي فلسفه و دليل بدانند.

اين فهم ديني تنها از يك ملازمه عقلي استفاده نمي‌شود، بلكه خوشبختانه در روايات امام علي ابن موسي(ع) به فلسفه و حكمت بخشي از پديده‌هاي هستي و باورهاي ديني تصريح شده است.

البته قبل از ارائه نمونه‌اي از اين روايات، يادآوري اين نكته ضروري است كه فلسفه داشتن هستي و دين بدان معنا نيست كه همه آنها براي همه انسان‌ها در همه مقاطع تاريخ بشر آشكار باشد، بلكه بسياري از آنها در پرتو رشد دانش و پيشرفت امكانات علمي روشن مي‌شود و بخشي از آنها چه بسا فراتر از احساس و ابزار علمي انسان باشد.

علاوه بر اين، آن مقدار از فلسفه احكام يا فلسفه هستي كه در روايات امامان(ع) ياد شده است، همه سخن نيست، چه اين كه امامان در پاسخ به پرسش‌ها، فهم پرسشگر، نياز مخاطب، امكانات اثباتي و ابزار علمي زمان را در نظر داشته‌اند و در محدوده درك و توان مخاطب به بيان حكمت‌ها پرداخته‌اند، زيرا اگر فراتر از درك پرسشگر و بيرون از امكانات علمي زمان پاسخي مي‌داده‌اند، نه تنها براي مخاطب، مايه هدايت و رشد نبوده، بلكه موجب ترديد و انكار او مي‌شده است.

بلي! آنچه از مجموع اينگونه روايات به يقين مي‌توان نتيجه گرفت اين است كه 1ـ «فلسفه داشتن و حكيمانه بودن نظام هستي و نظام تفكر و برنامه‌هاي دين» 2ـ «قابل فهم بودن بخش زيادي از آن براي بشر» 3ـ «ممنوع نبودن تفكر درباره فلسفه هستي و دين»، اصولي پذيرفته شده در مكتب اهل بيت عصمت و طهارت بوده است.

 جدا کننده های متن برای وبلاگ

فلسفه‌ي گوناگوني پديده‌هاي هستي

از امام علي ابن موسي(ع) سؤال شد كه چرا خداوند موجودات هستي را در گونه‌ها و شكل‌هاي مختلف آفريده و به يك نوع بسنده نكرده است؟

امام در پاسخ فرمود: «يكي از فلسفه‌هاي تنوع و گوناگوني مخلوقات خداوند اين است كه مردمان، خداوند را از آفرينش انواع مختلف موجودات ناتوان نپندارند. اما اكنون هيچ تصوير ـ بايسته و ارزشمندي ـ در ذهن منكران خدا شكل نمي‌گيرد، مگر اين كه خداوند موجودي همانند آن را خلق كرده است.

با وجود اين گوناگوني در آفرينش خداوند، ديگر جاي اين سؤال باقي نمانده است كه كسي بپرسد: «آيا خداوند مي‌تواند چنين يا چنان موجودي را بيافريند؟»

اكنون با نظاره بر پهنه هستي و موجودات متنوع آن، مي‌توان شاهد قدرت الهي بود و دانست كه خداوند بر همه چيز تواناست و محدوديتي در قدرت و آفرينش ندارد.»

چنان كه گفته شد، اين فرمايش امام به معناي آن نيست كه تنوع آفريده‌هاي خداوند فقط براي اثبات قدرت اوست، بلكه امام به دليل موضع و رسالت ديني خود، تنها به جنبه توحيدي و معرفت ديني آن اشاره كرده است. امروزه در پرتو آگاهي‌هاي تجربي، انسان به ابعاد جديدي نيز پي برده و دانسته است كه جريان صحيح چرخه حيات در كره زمين، هماهنگي با محيط زيست، قدرت دفاع، امكان تغذيه و... جنبه‌هاي ديگري است كه گوناگوني آفريده‌هاي خداوند را مي‌طلبيده است.

 جدا کننده های متن برای وبلاگ

فلسفه ضرورت ايمان به خداوند

فضل بن شاذان نيشابوري در مجموعه‌اي كه از روايات علي ابن موسي(ع) فراهم كرده و همه آنها درباره فلسفه احكام دين و مباني اعتقادي است، اين روايت را آورده است: «اگر سؤال شود نخستين دستور ضروري دين چيست، در پاسخ بايد گفت: نخستين واجب، اقرار به خداوند و رسولان و حجت‌هاي اوست.

اگر سؤال شود كه چرا خداوند اين امور را واجب ساخته است، در پاسخ گفته مي‌شود: ضرورت ايمان به خدا و رسولان و حجت‌هاي او، دلايل فراوان دارد؛ از آن جمله اين كه، اگر مردم به خداوند متعال ايمان نياورند و به وجود او اقرار نكنند، از كارهاي خلاف و ارتكاب ظلم و جنايت دوري نخواهند جست، به هر چه تمايل پيدا كنند و آن را مايه لذت خود بيابند رو مي‌آورند، بدون اين كه كسي را مراقب و ناظر بدانند! اگر براستي مردمان چنين بينديشند و چنين رفتار كنند، جامعه بشري سراسر تباه مي‌شود و همه انسان‌ها نسبت به يكديگر براساس ظلم و زور سيطره خواهند جست.

... ايمان به خداوند، علاوه بر جلوگيري از گسترش فساد اجتماعي ـ كه ممكن است كساني گمان كنند از طريق حاكميت قوانين مدني مي‌توان جلوي آن را گرفت ـ جلو فسادهاي دروني را مي‌گيرد. چه اين كه ما مي‌دانيم آدمي در تنهايي و خلوت و دور از چشم ناظران بشري، گاه به فساد و گناه رو مي‌آورد ـ در اين‌گونه موارد هيچ قانون بشري نمي‌تواند جلوگير انسان باشد، بلكه تنها ايمان به خداوند است كه در نهان و عيان، قدرت اصلاح فرد و جامعه را داراست ـ و اگر ايمان و اقرار به خداوند و بيم از او نباشد، هيچ انساني در نهان، دست از خطا نخواهد شست...

بنابراين، پايداري و تداوم جامعه شرافتمند بشري مرهون ايمان انسان‌ها به خداوند دانا و آگاهي است كه آشكار و نهان را مي‌داند، به صلاح و درستي فرمان داده و از فساد و تباهي نهي كرده است و هيچ چيز نهفته‌اي بر او پنهان نمي‌ماند.»

 جدا کننده های متن برای وبلاگ

فلسفه لزوم شناخت انبياء

امام علي ابن موسي(ع) مي‌فرمايد: «اگر سؤال شود كه چرا بر مردم شناخت انبياء ضروري است و بايد به حقانيت آنان اقرار كنند و از رهنمودهاشان اطاعت نمايند؟

در پاسخ آنان گفته مي‌شود: از آنجا كه در نظام وجودي و قواي فكري انسان‌ها، شناخت همه مصالح و بايدها و نبايدها، قرار داده نشده است و آنان نمي‌توانند به تنهايي همه مصالح خود را بشناسند، و از سوي ديگر، خداوند برتر است از اين كه ديده شود و خود در ميان مردم ظاهر گردد تا كاستي‌هاي ايشان را جبران نمايد، پس ناگزير بايد رسولاني را مبعوث كند تا پيام او را به خلق برسانند.

اين فرستادگان الهي بايد معصوم باشند تا پيام الهي را به مردم ابلاغ كنند. حال اگر با اين همه، شناخت رسولان و اطاعت از ايشان لازم نبود، نتيجه آن بود كه آمدن رسولان بيهوده باشد، در حالي كه خداوند كار بيهوده انجام نمي‌دهد.»

 جدا کننده های متن برای وبلاگ

فلسفه نياز به امام و رهبري ديني

امام علي ابن موسي(ع) مي‌فرمايد: «اگر گفته شود كه براساس چه نياز و ضرورتي خداوند «اولي الامر» و فرمانرواياني قرار داده و مردم را به اطاعت از ايشان واداشته است؟

گفته مي‌شود: نياز به حاكم الهي و مديريت ديني ـ اجتماعي، از جنبه‌هاي متعددي قابل بررسي است؛ از جمله اين كه وقتي مردم اصل وجود خدا را پذيرفتند و به انبياء و امر و نهي آنان ايمان آوردند، پس از آگاهي به حدود و قوانين الهي و پس از اين كه وظيفه يافتند از قوانين دين تجاوز نكنند، زيرا تجاوز به حريم قانون الهي آثار ناپسندي را برايشان به دنبال دارد، خواهند يافت كه اجراي قوانين وحي و حفظ حدود الهي بدون مديريت اجتماعي امامي امين تحقق‌پذير نيست، زيرا بدون نظارت و حاكميت قانون چه بسا افراد حاضر نباشند از لذت و منفعت خويش به خاطر ديگران بگذرند!

اين است كه خداوند در نظام تشريع، سرپرستان و مديران شايسته و اميني را قرار داده است تا مفاسد اجتماعي را از جامعه دور سازند و حدود احكام الهي را بر پا دارند.»

 جدا کننده های متن برای وبلاگ

علت نياز جامعه اسلامي به حكومت ديني

امام علي ابن موسي(ع) در نگاه به فلسفه سياسي و بيان ضرورت وجود امام و رهبري الهي و حكومت ديني براي جامعه اسلامي، بياني جامع و ژرف دارد. چه اين كه پس از تبيين ضرورت اصل وجود امام به اين نكته مي‌پردازد كه اصولاً نياز به مديريت و رهبري اجتماعي، چيزي نيست كه به جوامع اسلامي اختصاص داشته باشد، بلكه هر مجموعه بشري نيازمند مديريت و رهبري است. به تعبير ديگر، نياز مجموعه‌هاي انساني به رهبر، امري غيرقابل انكار است و دين نمي‌تواند اين ضرورت اجتماعي را ناديده گرفته و براي آن هيچ پيش بيني و اقدامي نكرده باشد.

سخن حضرت رضا(ع) در اين زمينه چنين است: «از جمله دلايل نياز جامعه اسلامي به رهبري و حكومت شايستگان، اين است كه اساساً ما هيچ گروه و ملتي را نمي‌توانيم در تاريخ بيابيم كه بدون سرپرست و رئيس بقايافته و زندگي كرده باشند، زيرا مسائل ديني و دنيايي، براي تحقق اجتماع، خواه ناخواه نيازمند مديريت و رهبري است.

بر اين اساس، در نظام حكيمانه خداوند احتمال نمي‌رود كه اين ضرورت را ناديده گرفته و بندگان را بدون رهبري مشخص و شايسته رها كرده باشد؛ رهبري كه مايه پايداري جامعه است و در پرتو او مي‌توانند با دشمن بستيزند و اموال و دارايي‌هاي عمومي را به مصرف صحيح رسانند. آن رهبري كه جمعه و جماعت ايشان را بر پا دارد و سايه سنگين ظالمان را از سر مظلومان كوتاه گرداند.»

امام به دنبال بيان اين فلسفه عام سياسي به ويژگي‌هاي رهبري در جامعه اسلامي اشاره دارد و يادآور مي‌شود كه مديريت سياسي و ديني در جامعه اسلامي بايد «امين» و «پاسدار ارزش‌هاي معنوي و ديني» و «سرپرستي امانتدار و مورد اطمينان» باشد، زيرا اگر فرمانرواي امت اسلامي داراي اين خصلت‌ها نباشد، دين از ميان مي‌رود، سنتهاي شرعي و احكام الهي تغيير مي‌يابد، بدعتگران فزوني مي‌يابند، بي‌دينان بر دين يورش مي‌برند و امر دين را بر مسلمانان مشتبه مي‌سازند. 

جــدا کننــده متـن



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 25 فروردين 1394برچسب:, | 10:24 | نویسنده : سيده محبوبه مجتبائي و صفا رحمني |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • نور ایران